سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشک ها و آرزو ها
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
شنبه 86 فروردین 25 ساعت 4:12 عصرغم تنهایی

هر وقت احساس کردی که هیچ چیز برات ارزش و اهمیت نداره

احساس کردی هیچ چیز خوشحالت نمیکنه،بدتر غمگین تر هم میشی

فهمیدی که همه دشمنت هستند و از دیدن غمت جشن میگیرن.....

احساس کردی که از همه متنفری........

فهمیدی که هیچ کسی پشتت نیست تا بهش تکیه کنی

هیچ کس نیست تا از درد دلت براش بگی...

اونوقته که میفهمی چقدر تنهاییی......

اونوقته که دیگه نمیگی ساقی چرا همیشه تنهاست......

******

ممنونم از همه شما دوستای گلم بخاطر سرزدنها و نظراتتون....

 


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 85 اسفند 28 ساعت 11:17 صبحسال نو مبارک........

Romance By The Waves

به نام خدا....

دوستان عزیزم...

سال نو رو پیشاپیش به تک تکتون تبریک می گم..امیدوارم که سال خوب و با برکتی داشته باشید و در این سال جدید دلهاتون خالی از غم و غصه و سرشار از سلامتی و موفقیت بشه.....تعطیلات نوروزی هم بهتون خوش بگذره...........

تورو خدا من رو هم دعا کنید...خیلی دلم گرفته.......خیلی......................................

همتون و خیلی اذیت کردم..امیدورم که تو این سال جدید هر ناراحتی و بدی که از من دیدید رو ببخشید.............

لبتون خندون رختون گلگون و دلتون شاد و بهاری باشه

ساقی


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 85 اسفند 21 ساعت 3:3 عصرتولد

 به نام خدا..........
امسال مثل هر سال.........
..........روز تولدم را..........
.............در گوشه ای نشستم..........
....................کیک خیال یک سو............
.........................شمع امید رویش............
.............................یک فوت کوچک از من............
................................................. نابودیم مبارک..............

**********
امروز که روز تولدمه نمیدونم چی باید بگم....نمیدونم خوشحالم یا غمگین....
فقط یه چیز میتونم بگم اونم اینکه:
یک سال دیگه از روزهای عمرم کم شد.........
و
من نه تنها این گذشت زمان رو نفهمیدم بلکه همنیجوری با بی توجهی از کنارش رد شدم
و
حالا
منم
و
کیک خیالی
....
..

***********
پ.ن:شرمنده که زیاد شد.................................

پ.ن:شعر باران مال یکی از بچه های وبلاگ هستش که منم با اجازه اش گذاشتمش تو وبلاگم...،حالا اگرم تکراری بود شما....

پ.ن:ممنون که بهم سر میزنید و همیطور از کامنت هاتون....امیدوارم که از اومدن به اینجا پشیمون نشین...

پ.ن:در ضمن از تمامی دوستای گلم و همین طور مامان و بابا و شیرین عزیزم به خاطر دادن هدایای زیباشون و همین طور کسانی که یادشون بود تشکر می کنم و روی تکتکشونو می بوسم.

*********
موفق و پیروز باشید


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
چهارشنبه 85 بهمن 18 ساعت 10:23 عصرهرگز

به نام خدا.........

با سلام به خدمت دوستان عزیز و مهربانم....امیدوارم که حال همتون خوب خوب باشه...شرمنده از بابت دیر آپ کردن وبلاگم....راستی اصلا حال و حوصله آپ کردنو نداشتم................اینروزا اصلا دل و دماغ هیچ کاریو ندارم....از طرفی پدربزرگم فوت شد که واقعا یه حادثه غیر منتظره بود که الانم که الانه تو کتم نرفته و نمیره................فردا هم چهلمش هستش،انشاالله که مورد رحمت حق تعالی واقع شه.....از طرفی هم که امتحاناتم مصادف بود با این اتفاق و چندتاییشو گند زدم و اعصابم داغون بود و کارناممو دادن و با اینکه دوم شدم و معدلم هم زیاد کم نشد اما انتظار بیشتری از خودم داشتم و با این وضعیتی که من درس خودنم و دوم شدم مطمئنم اگه خوب میخوندم اولم میشدم که اینم از شانس بدم بود که.........حسابی خورد تو ذوقم...........................از طرفی هم هفته بعد نمایشگاه داریم و کانسپت و حسابی سرم مشغوله....و اینجوری حسابی حرفیدم....امیدوارم که شماهایی هم امتحان میدادید بخوبی داده باشید و.............در زندگیتونم مثل درساتون موفق و پیروز باشید...................خیلی دوستون دارم..................تک به تکتون رو..........................................................

و البته حسابی مستحق دعاهاتون هستم.....................................در پناه حق شاد و پیروز باشید.....:ساقی

......هرگز!

-هرگز دستیرا نگیر وقتی قصد شکستن قلبش رو داری.............

-هرگز نگو برای همیشه،وقتی میدونی جدا میشی.................

-هرگز نگو دوست داری،اگر حقیقتا به آن اهمیت نمیدی...........

-درباره احساست سخن نگو،اگر واقعا وجود نداره....................

-هرگز به چشمانی نگاه نکن،وقتی قصد دروغ گفتن داری.........

-هرگز سلامی نده،وقتی میدونی خداحافظی در پیشه............

-به کسی نگو تنها اوست،وقتی در فکرت به دیگری فکر می کنی...

-قلبی رو قفل نکن،وقتی کلیدش رو نداری............................

-کسی رو که دوست داری بهاین آسونی ها از دست نده،

         شاید هیچ وقت کسی رو به اندازه اون دوست نداشته باشی.............

پ.ن:با تشکر از نظرات خوب همتون و اینکه فراموشم نمی کنید و بیادمین..اگه منم اینروزا کم سر میزنم به بزرگی خودتون ببخشید آخه میبینید که چه وضعیتی دارم.....
--->>امیر حسین عزیزم(شکارچی ارواح)+مارال جونم(بیا هر شب کنار...)+مرتضی(دنیای خیالی من)+محمد
وحیدی(یاغی ترین)
+
علی نوری(غروب کارون)+لیلا جون(بچه های درخت دوشاخه)+مریم جون+احمد(لاله زار) +سینا(سلام) +ورتا+شهرزاد(محروم-25)+مسعود(عشق ماندگار)+مسعود +فرزاد(باران آبی) +سیاوش(قصر پاییزی) +یاسی جون(دختری با کوله باری از امید)+یلدا(یه بوس کوچولو) +امیر(قصه ما)+مسعود بصیری(نگاه) +میثم(افسونگر) +علی(آرزوهای بزرگ)+تنها

پ.ن:این متن بالایی هم مال هرکیه(با اجازه)........

پ.ن:شرمنده که عکس یه ذره بی ربط شد..
پ.ن:خوشحال میشم اگه موقع نظر دادن حداقل یه تیکه کوچولو هم که شده از مطلب رو بخونین بعد نظر بدین.........

******حق یارتان******


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
شنبه 85 دی 16 ساعت 7:48 عصرخاطره ها

در گذرگاه زمان،خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد

عشق ها میمیرند،رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و بهاران ز پس هم سپری می گردند

این فقط خاطره هاست،

چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده به جا می مانند

ژوژمان


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
شنبه 85 آذر 18 ساعت 4:24 عصرعشق نا فرجام

مدتها بود اتفاقی افتاده بود و من نمیدانستم

گاهی حس می کردم که انگشتانم بی اراده

تکان می خوردند و دستم جمع می شود....

گاهی عصب دستم می گرفت و

انگشتانم مثل چنگک بهم نزدیک می شدند..

گاهی دستم شدیدا درد می گرفت

و نمیدانستم چرا؟؟؟

گاهی دستم می لرزید،

انگار می خواست قطعه قطعه شود...

آری مدتها بود اتفاقی افتاده بود و من نمیدانستم...

انگشت شستم شیفته انگشت کوچکم شده بود...

******شاد و پیروز باشید******

 


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
شنبه 85 آذر 4 ساعت 3:57 عصرتحقیر

هفت جا،نفس خویش را حقیر دیدم!

نخست:وقتی دیدم که به پستی تن میداد تا به بلندی یابد.

دوم:آنگاه که در برابر از پاافتادگان می پرید.

سوم:آنگاه که میان آسانی و دشواری مختار شد و آسان را برگزید.

چهارم:آنگاه که گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه می زنند،خود را دلداری داد.

پنجم:آنگاه که از سر ناچاری،تحمیل شده ای را پذیرفت و شکیبایی اش را ناشی از توانایی دانست.

ششم:آنگاه که زشتی چهره ای را نکوهش کرد،حال آنکه یکی از نقاب های خودش بود.

هفتم:آنگاه که آوای ثنا سر داد و آنرا فضیلت پنداشت.

hallucination_4

******

ممنون از نظرات گل همه شما دوستای مهربونم...

در پناه خالق نیلوفرها شکیبا بمانید

ویران


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
یکشنبه 85 آبان 7 ساعت 3:25 عصرسختی

چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقتو دزدیده و بجاش

یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی و بجای اینکه

لبریز از کینه و نفرت بشی حس کنی هنوز دوسش داری

چقدر سخته دلت باز به دیواری تکیه بده که یکبار زیر آوار دروغش

همه وجودت له شده،

چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دنیای اشک گناهاتو خیس کنه

اما مجبوربشی بخندی تا نفهمه هنوز

دوسش داری ی ی ی ی ی

چقدر سخته منتظر کسی باشی که هرگز فکر آمدن نیست...

مهمان عزیزی باشی که فانوس خانه اش روشن نیست...

چقدر سخت است آدم را از آرزوهایش دور کنند و اورا به مسیر ناخواسته ای مجبور کنند..

چقدر سخت است دست نوشته هایت را نخوانده خاک کنند و اسمت را از خاطره ها پاک..

 

 


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 85 مهر 18 ساعت 5:41 عصردرد درون

روزی که عزیز دلش را راهی می کرد میدانست که دیگر هیچ گاه نمی تواند دستان گرمش را در
دست بگیرد...او میدانست که نگاه معصوم او را نخواهد دید و ایمان داشت که بار دیگر گرمای بدنش را
لمس نخواهد کرد!!!تنها و خسته بر روی صخره ای بزرگ بر روی ساحل دریا نشسته بود و
به نافرجامی سرنوشت خویش می گریست..او با خون دل با دریا حرف می زد و
درد درونش را تخلیه می کرد.آه می کشید و با نجوا می گفت:
عشق پاکم سالیان سال در انتظارت نشستم،به امید روزی که
درهای ناامیدی باز شود و بار دیگر تو با آمدنت به روح خسته و مریض من بدمی و بر زخم درونم
مرهم گذاری!!!عزیزم بیا و درد کشنده انتظار را التیام بخش!!محبوبم دوری از تو سخت است و
ملال آور.بی تو گل ها بی رنگ و بو،آسمان خالی از ستاره است!!دریا آرام و بی موج،
زندگی بی روح است.آیا می توان آسمان را بدون ستاره های زیبا که
هرکدام سعی در روشن کردن پهنه تاریک آسمان دارند،تصور کرد؟
آیا می توان قبول کرد که دنیای بی کران همیشه بی موج و آرام باشد؟
آیا می شود زندگی بی روح را ادامه داد؟نه هرگز عزیزم!!!
من دیگر تاب و توان دوری از تو را ندارم،نازنینم!!
بدان که همیشه منتظر دیدارت بوده و هستم و بدان که
تمام لحظات زندگی حتی یک دم از من جدا نبودی و با من بودی و با من
زندگی کردی!!تو ظاهرا رفتی و من دردمند را تنها گذاشتی ولی وجودت و عشقت
مرا سر پا نگه داشت و دلیل بودنم شد!!
ای شمع وجودم،من همچون پروانه ای عاشق در پای تو خواهم سوخت
همانطور که پروانه خود را فدای شمع می کند،خود را به
شعله های سوزان شمع میزند!!ولی
درد سوختن را حس نمی کند!!
هدف فقط نزدیک شدن به شمع است!!
او می خواهد با عشق خود بیامیزد و با او بمیرد!!
تورا به تمام مقدسات عالم سوگند که برگرد! و مرا از این
چشم انتظاری در آر.راضی نشو که این دیده بر هم رود در حالیکه
آرزوی دیدار تورا می کشد.بیاد آر روزهای بهاری را که با هم در زیر درختان پر شکوفه
قدم میزدیم و بیاد آر ایام زیبایی را که باهم در زیر باران می دویدیم و هر از
دیدن یکدیگر در لباسهای خیس غرق در شادی و خنده می شدیم..
آیا می توان باور کرد که تو تمام همه خاطرات قشنگ گذشته را
فراموش کرده باشی؟و آیا باید بر جبر زمانه گردن نهم؟
که هرگز تورا نخواهم دید؟؟؟؟
نه!!ای امید زندگی من!!میدانم که تو هم
در گوشه ای از همین دنیا منتظر معجزه ای هستی
تا باز به هم برسیم و باهم زندگی کنیم،عزیزم!!!
صبر کن!!روزگار فراق به سر خواهد آمد...
من و تو به هم خواهیم رسید و دنیا را
در شادیمان غرق خواهیم کرد..
دوستت دارم تا وقتی روحم
وجود دارد!!نازنینم!!

*******
پ.ن:ممکنه دوستایی که از وبلاگ قبلیم با من بودند بگن که تکراریه!!شما به بزرگی خودتون ببخشید
آخه این متن رو خیلی دوست دارم...
********
مهربونا انشاالله که نماز روزه هاتون مورد قبول درگاه حق واقع بشه
مارم فراموش نکنین....
*******

در پناه خالق نیلوفرها شکیبا بمانید!!


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
یکشنبه 85 مهر 9 ساعت 8:44 عصراین دیوانگیست...

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم

که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم

که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم

که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است

که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم

که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه در یکی از آنها به ما خیانت شده است

که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم

به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم

و به یاد داشته باشیم که همیشه

شانس های دیگری هم هستند

دوستی های دیگری هم هستند

عشق های دیگری هم هستند

نیروهای دیگری هم هستند

تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم

****

اگه این طوریه من از همه دیوونه ترم..!!!

جدا کی اینطوری نیست؟؟مثلا اعتمادش سلب نشده بخاطر همین لگد مال شدن احساسش..یا هر کدوم از بالاییا؟؟؟

*****

حالا اگه کسایی که دلشون از پر هستش از من اگه اینو بخونن می گن ایول که راستگویی!!!

******

تنها فکری که برای انتقام در مقابل خیانت اولی به سرمون میفته اعتماد نکردن به دومیه!!!!

*****

در ضمن یک خواهش از دوستان خوبم لطفا اگه متن رو نمی خونین نظرات الکی ندید دوست دارم نظرتونو بدونم...

 


متن فوق توسط: ساقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
اشک ها و آرزو ها
ساقی
گفتمش دل میکاری؟پرسید چند؟؟؟ گفتمش دل مال توست تنها بخند!... خنده کرد و دل ز دستانم ربود.... تا به خود باز آمدم او رفته بود..... جای پایش روی دا جا مانده بود....ساقی تنها
فهرست موضوعی یادداشت ها
درد دل[16] .
لوگوی من
اشک ها و آرزو ها
لوگوی دوستان من












لینک دوستان من
امیر*خلوتگه دل*
ناهید*نمیشم دلگیر تقدیر*
سیما*هالی*
مریم*نازگل*
شیرین*راز دل رازقی*
*امیر*
امیرحسین*ارواح*
شیدا-خودم-
کوثر*شاید کمی بهتر*
امیر*کلبه تنهایی من*
ساقی*ناله ی سوزناک عشق*
رضا
صابر*سوال*
عروسک کوکی
*بچه های درخت دو شاخه*
انجمن شعر و داستان کازرون
امید*منو دل شکستم*
هادی خان*دریایی*
یاشار*سایت آموزشی و تفریحی*
مرتضی*دنیای خیالی من*
علی*awarebel*
محروم*سفر منزل دوست کار هر روز من است*
زینب*اتاق خالی*
ابراهیم*یاس سپید*
ولی*از دل برود هر آنکه از دیده برفت*
مسعود*عشق ماندگار*
سعید*دوستتون دارم*
بهزاد
علی*آرزوهای بزرگ*
مریم*خداوند مظهر عشقه*
نیما*درد و دلهای یک شهرستانی*
امیر*فانوس خیس*
نیما و حسین*نهنگ ها*
یلدا*لافکادیو*
ستایش*یه بوس کوچولو*
محسن*وحشیانه*
فرید*غروب عاشقان*
فرهاد*زندگی و..*
ساقی*دلتنگ عشق*
مهتاب*ستون نگاه*
آنیما
***غبار لبخند***
غزاله*غزلک*
*چشمک ستاره*
سعید*میکده حمام نیست سر زده وارد مشو*
بهار چابوک* آغوش سپید*
مارال*بیا هر شب کنار نور یک شمع به فکر پیچک همسایه باشیم*
محمد*سراب*
میثم.مهناز
نغمه*کویر خیال*
سینا*سلام*
مسافر*مسافر رویای زندگی*
آهنگ وبلاگ من
اشتراک در خبرنامه